فرمالیسم ونظریۀ
تجربه زیباشناختیهرگونه نقدی که نفس یک اثرهنری را ، و نه سارنده، مخاطب و شرایط اجتماعی تولید اثر را محور موضوع اصلی تأملات خود قرار می دهد ، به نوعی در شمول نظریۀ فرمالیسم قرار می گیرد.این نظریه نیز پیشینه ای طولانی دارد. چنانچه مثلاً اسطو نیز هرچند به تقلیدی بودن هنر قائل بود ، در تحلیل تراژدی به ویژگی های فرمی بسیار اهمیت می داد. همچنین در نظریۀ زیبا
شناسی'>شناسی کانت نیز مشاهده کردیم که چگونه
زیبایی یک پدیده به ویژگی های فرمی آن نسبت داده می شود . ویژگی های فرمی و روابط بین اجزای خاص اثر هنری،چه در ادبیات، چه در موسیقی و چه در هنرهای بصری بسیار مهم اند. در عرصه ی ادبیات خاستگاه های این جریان رامی توان نقد انگلیسی – امریکایی در سال های میانی در قرن بیستم، و مکتب فرمالیسم روسی دانست که هر دو مکتب با تکیه بر تمهیدات فرمی اثر ،در پی کشف جوهر ادبی و دستیابی به معنایی کمابیش علمی برای نظریۀ ادبیات بودند. برخی از ساختارگریان هم به نوعی در حوزه ی نظریات فرمالیستی قرار می گیرند چرا که بسیاری از دستآوردهای خود را وامدار فرمالیسم روسی هستند . در موسیقی، ادوارد هانسلیک از مهم ترین کستنی است که در نقدهایش بر کیفیات فرمی تأکید می ورزد.در هنرهای بصری دو اندیشمند انگلیسی ، کلایوبل و راجر فرای ، به طور اخص به اهمیت فرم در هنرهای بصری می پردازند.کلایوبل معتقد بود کیفیت ماهوی هنرهای تجسمی فرم معنا دار است. یعنی اثر هنری ، چه دارای محتوای بازنمودی باشد چه نباشد، زمانی شأن هنری می یابد که فرم معنا دار یا دلالت گر داشته باشد.یعنی مجموعه ای از خط ها ورنگ ها که در آدمی انگیزش زیبا شناختی ایجاد کنند. به عبارت دیگر ،فرم معنا دار ، همچون اشکال روان شناسی گشتالت باید مخاطب را بر انگیزد تا از ا میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 97 تاريخ : دوشنبه 9 مرداد 1402 ساعت: 0:49